سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلبه من
بسیارجالب
پیوندهای روزانه

شب سردی است، و من افسرده.

راه دوری است، و پایی خسته.

تیرگی هست و چراغی مرده.

 

می کنم، تنها، از جاده عبور:

دور ماندند زمن آدم ها.

سایه ای از سر دیوار گذشت،

غمی افزود مرا بر غم ها.

 

فکر تاریکی و این ویرانی

بی خبر آمد تا با دل من

قصه ها ساز کند پنهانی.

 

نیست رنگی که بگوید با من

اندکی صبر، سحر نزدیک است.

هر دم این بانگ برآرم از دل:

وای، این شب چقدر تاریک است!

 

خنده ای کو که به دل انگیزم؟

قطره ای کو که به دریا ریزم؟

صخره ای کو که بدان آویزم؟

 

مثل این است که شب نمناک است.

دیگران را هم غم هست به دل،

غم من، لیک، غمی غمناک است.

 


[ دوشنبه 91/7/17 ] [ 7:1 عصر ] [ sm ]

گاهی گریه های امروزمان سبب خنده های فردایمان  می شوند  و خنده های امروزمان سبب گریه های فر دایمان! پس زندگی گاهی ما را به بازی می گیرد بد ون اینکه ما بدانیم!!!!


[ دوشنبه 91/7/17 ] [ 2:27 عصر ] [ sm ]

دلهایی که از یاد خدا خالی شد خداوند آنها را به محبت غیر خود مجازات می کند   امام صادق (ع)


[ دوشنبه 91/7/17 ] [ 2:18 عصر ] [ sm ]

آسمان دیده بارانی شده

بی کران دریاست توفانی شده

سرد مهری بین که بین دوستان

دوستی برف زمستانی شده

مزده میلاد باران تا کی رسد؟

ابرها چندی است ظلمانی شده

ای نگاهت جاری خورشید عشق

چشمت آهوی بیابانی شده


[ دوشنبه 91/7/17 ] [ 2:14 عصر ] [ sm ]

امروز بی حضور تو تنها ترینم

فردا ببین که معرکه که بر پاست بی شما

اشک است و آه و غربت و تنهایی و سکوت

ما را هر آنچه هست همین هاست بی شما


[ چهارشنبه 91/7/12 ] [ 6:42 عصر ] [ sm ]
درباره وبلاگ

عقل کل
آرشیو مطالب
امکانات وب